جدول جو
جدول جو

معنی عرض حیات - جستجوی لغت در جدول جو

عرض حیات
(عَ ضِحَ)
به خوبی و خوشی گذشتن ایام زندگانی. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
از آب زندگی به شراب التفات کن
از طول عمر صلح به عرض حیات کن.
میرزا صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
عرض حیات
پهنای زندگی فراخزیستی خوش گذ راندن
تصویری از عرض حیات
تصویر عرض حیات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عرض حال
تصویر عرض حال
نامه ای که به دادگاه می نویسند و در آن تظلم می کنند، دادخواست
فرهنگ فارسی عمید
(عَ ضِ)
درخواست و استدعا. (ناظم الاطباء). دادخواست. شکایت، ورقه ای که درخواست یا شکایت خود را در آن نویسند. (فرهنگ فارسی معین). درخواست نامه. عریضه. قسه. شکوائیه. و رجوع به عرض الحال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عرض حال
تصویر عرض حال
دادخواست
فرهنگ واژه فارسی سره